داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

قهرمان

بابا چیزی نمی گوید .پسر بی‌قرار است . عصبانی است . نگاه می کند به بابا مثل نگاه شکارچی پی شکارش . می‌خواهد از بابا زهر چشم بگیرد . ولی می‌ترسد . شاید زورش نرسد به بابا ، به بابای قهرمان ، قهرمان بوکس . لبش را می‌خورد . سرخ است . قلبش تند‌تند می‌زند . می‌خواهد حمله کند به بابا .انگار می‌جنگد برای بقاء . تحمل خماری را ندارد. تحمل سرباری را ندارد .تحمل تحقیر را ندارد . دست ‌می‌برد سوی میله آهنی . بابا آرام است . دستش را می‌کند توی جیب کت نیم‌دارش .هنوز نشانه‌ی ‌ کوچک فلزی رنگ ورو رفته‌ی بازی‌های آسیایی روی سینه کت هست . پسر نعره می‌کشد.

*

مردم جمع شده‌اند . دو نفر مرد را بلند می‌کنند . نشانه‌ی کوچک فلزی زیر خون گم شده است . مرد را می‌برند توی ‌آمبولانس . دست مرد توی جیبش مشت شده است . کسی پارچه‌ی سفید می‌کشد روی صورت مرد . مرد مشتش را از جیب کت نیمدارش بیرون نیاورده‌ بود .


پ.ن:
1. کامل‌تر
2. در قسمت نظرات با کمک دوستان درباره داستان و اصول داستان نویسی بحث کنیم . مطلب اول: فکر اولیه

نظرات 2 + ارسال نظر
ساما یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:09 http://mateel.ir/

مطلب اول : فکر اولیه
مهم ترین بخش داستان فکر اولیه است . فکر اولیه خلاصه ترین شکل داستان است که در یک جمله بیان می‌شود . مثلا فکر اولیه داستان بچه مردم جلال آل احمد " زنی است که بچه‌اش را سر راه می‌گذارد " .فکر اولیه زنی که مردش را گم کرده بود ، همین عنوان است . فکر اولیه نور مثل آب مارکز " بچه‌هایی که از نور به جای آب استفاده می‌کنند ". فکر اولیه کوری ساراماگو " جامعه ای که همه کور می‌شوند " و.... فکر اولیه کوتاه ترین شکل داستان است و به اتفاقات داستان کاری ندارد .از یک فکر اولیه می‌توان هزاران داستان و طرح داستان ساخت . و..... مثلا فکر اولیه زنی که مردش را گم کرده بود را صادق هدایت با همین عنوان می‌نویسد و دولت‌ابادی با جای خالی سلوچ .

فکر اولیه باید چند ویِژگی باشد
1.عدم تعادل
2.بسط پذیری
3.جذابیت ( جذاب بودن با زیبابودن متفاوت است )

نو بودن یک فکر اولیه اگر چه لازم نیست ولی خوب است نو باشد ولی واقعیت این است که فکر اولیه نو بسیار کم است . چونهمه‌ی داستان‌های دنیا را می ‌توان در تعداد محدودی فکر‌ اولیه جمع کرده است .
مطلب بعد : ویژگی‌های فکر اولیه

خواهشمندم دوستان کمک کنند . تمام این مطالب یادداشت‌هایی است که این جانب سر درس داستان استاد سید محمد حسینی-نویسنده آبی تر از گناه و یکی از همین روزها ماریا و.... - نوشته‌ام .

Zaina دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:34 http://www.facebook.com/profile.php?id=100003406891501

Now we know who the sensbile one is here. Great post!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد