داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

سوزن‌بان

 

 

دو قطار با سرعت به یکدیگر نزدیک می‌شدند و سوزن‌بان هر‌چه سعی می‌کرد، به خاطر نمی‌آورد که آیا اهرم ریل را حرکت داده‌است یا نه. 

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
لی شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:54 http://leee.us

خیلی خوب بود . مرسی .
تاثیر گذار بود ...

احمدنژاد یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 21:00

فوق العاده بود

سیدمهدی کسایی زاده یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 21:03

مختصر و تامل بر انگیز بود

ستیغ یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:09 http://setigh.wordpress.com

هر چه بود برای حتا چند ثانیه میتونه آدم رو به فکر فرو ببره. همین ارزشمنده
موفق باشی

اتی پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:01

فــــــــــــــوق العاده بــــــــــــــود...

اولش گفتم چه بیمزه بعد رفتم سراغ بعدی...

بعدش یهو منظورشو فهمیدم...

خوب بود من به از دید کارشناسی میگم چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:13 http://www.po2co.blogfa.com

تشکر می‌کنم.

دها شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:28 http://banooyekhane.parsiblog.com

چه وحشتناک!!!

محسن یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:32

چه لحظه نابی را انتخاب کردی امیدوارم کار خودت باشه زیبا بود مرسی عزیزم

قابلی نداشت.

[ بدون نام ] یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:34

معنیش چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

njs سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:09

سلام
مختصر و مفید و به قولی بعضی ها مینیمال

و در کل به نظر من عالی بود

تمام

مرتضی جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:50 http://www.sedayesukot.blogfa.com

خوب بود مرسی سری به من بزن

نرگس دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 21:51

اگه چیزهایی رو که می نویسید خداییش کار خودتون باشه فوق العاده است. آفرین

;) شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 23:04

خیلی جالب بود

زهرا ف پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:17

سلام خوب بود من ۱۳ سالمه و خیلی دوست دارم نویسنده شوم راستی اگر بخواهم داستانم رو برای اجرا بذارم کجا باید برم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد