هر چه میگفتند او نمیدانست...
و حالا خودش هر چه میگوید کسی نمیداند...
او آزرده بود مدتی ازش خبری هم نداشت.
حالا با تمام وجودش داد میزد، عزیزم کجایی!؟
ولی او رفته بود!
با وفا به عهدش که اگر نباشی، من نیز نخواهم بود...