طناب دار و دور گردنش انداخت و ...
تو داستانا اومده اون سال ها بین زمین و هوا دست و پا می زد.
- : پدر بزرگ بعدش بعدش چی شد؟
-: دخترم خدا داستان خدا شدنشو هیچ وقت واسه کسی کامل تعریف نکرد.
سلامخیلی خوب شده...ممنون...حرفی برای گفتن ندارم...
من در نقش یک آدم بیسوات متجه داستان نشدم!البته این دقیقا به بیسوادی من برمیگرده و ربطی به نوشته شما نداره
والله راستش من هم متوجه نشده بودم.فقط چون سرکار خانم Leee فرموده بودند: «خیلی خوب شده»، رویم نشد بگویم!
ایول به خلاقیّت ماقبل تاریخیت!
سلام
خیلی خوب شده...
ممنون...
حرفی برای گفتن ندارم...
من در نقش یک آدم بیسوات متجه داستان نشدم!
البته این دقیقا به بیسوادی من برمیگرده و ربطی به نوشته شما نداره
والله راستش من هم متوجه نشده بودم.
فقط چون سرکار خانم Leee فرموده بودند: «خیلی خوب شده»، رویم نشد بگویم!
ایول به خلاقیّت ماقبل تاریخیت!