ویژگی های فکر اولیه 1. عدم تعادل عدم تعادل یعنی اتفاقات داستان و روند داستان نباید به گونه ای باشد که یک روند عادی و روزمره باشد. فکر اولیه داستان باید خلاف آمد باشد . مثلا مردی که زنش را گم کرده بود -صادق هدایت - خلاف آمد است زیرا معمولا زن ها مردشان را گم نمی کنند . یا بچه مردم -جلال آل احمد - عدم تعادل دارد زیرا معمولا زن ها بچه هایشان را ول نمی کنند وسرراه نمی گذارند . یا در نور مثل آب مارکز بچه هایی که از نور به جای آب استفاده می کنند .و..... زیر دستی که از بالا دست خود جلو می زند . حرام زاده ای که قطب و پیر می شود . نابینایی که قهرمان تیراندازی می شود و..... یا شهری که همه کور می شوند در کوری ساراماگو البته تعادل تام هم نوعی عدم تعادل است مانند داستان های " مثل همه عصرها " ی زؤیا پیرزاد
2.بسط پذیری . فکر اولیه باید بسط پذیر باشد و بتواند کش یابد . مثلا دانش آموزی که می خواست برود سرکلاس و روی پله ها افتاد و شلوارش خاکی شد . این بسط پذیر نیست چون اتفاقی دیگر را به دنبال خود ندارد . ولی اگر به جای دانش آموز داماد را فرض کنیم که می خواهد برود سر سفره عقد . این بسط پذیر است . چون احتمالا نق های خانواده عروس را به دنبال دارد و...... .
3 . جذاب بودن . که معلوم است .البته باید ت.جه داشت جذاب بودن حتما زیبا بودن نیست . 4 . اگر نو باشد که بهتر ات .ولی واقعیت این است که فکرهای اولیه محدودند در چند فکر ابدی و ازلی .
اول درباره نظری که نوشتهاید: این مطالب برداشت خودتان است یا از منبعی ذکر شده؟ لطفا منبعتان را ذکر کنید.
دوم درباره داستانک: یک ابهام وجود دارد(برای من). منظور از «او» همان انار است که دلش میخواسته توسط راوی خورده شود. یا شخص سومی که او هم مایل به خوردن انار بوده؟ برداشت من دومی است
نوشته بودم که این ها یادداشت های من از کلاس داستان سید محمد حسینی -نویسنده ی یکی از همین روزها ماریا و آبی تر از گناه - است .
ویژگی های فکر اولیه
1. عدم تعادل
عدم تعادل یعنی اتفاقات داستان و روند داستان نباید به گونه ای باشد که یک روند عادی و روزمره باشد. فکر اولیه داستان باید خلاف آمد باشد . مثلا مردی که زنش را گم کرده بود -صادق هدایت - خلاف آمد است زیرا معمولا زن ها مردشان را گم نمی کنند . یا بچه مردم -جلال آل احمد - عدم تعادل دارد زیرا معمولا زن ها بچه هایشان را ول نمی کنند وسرراه نمی گذارند . یا در نور مثل آب مارکز بچه هایی که از نور به جای آب استفاده می کنند .و.....
زیر دستی که از بالا دست خود جلو می زند . حرام زاده ای که قطب و پیر می شود . نابینایی که قهرمان تیراندازی می شود و..... یا شهری که همه کور می شوند در کوری ساراماگو
البته تعادل تام هم نوعی عدم تعادل است مانند داستان های " مثل همه عصرها " ی زؤیا پیرزاد
2.بسط پذیری . فکر اولیه باید بسط پذیر باشد و بتواند کش یابد . مثلا دانش آموزی که می خواست برود سرکلاس و روی پله ها افتاد و شلوارش خاکی شد . این بسط پذیر نیست چون اتفاقی دیگر را به دنبال خود ندارد . ولی اگر به جای دانش آموز داماد را فرض کنیم که می خواهد برود سر سفره عقد . این بسط پذیر است . چون احتمالا نق های خانواده عروس را به دنبال دارد و...... .
3 . جذاب بودن . که معلوم است .البته باید ت.جه داشت جذاب بودن حتما زیبا بودن نیست .
4 . اگر نو باشد که بهتر ات .ولی واقعیت این است که فکرهای اولیه محدودند در چند فکر ابدی و ازلی .
آپ باحالی بود به منم سر بزن
اول درباره نظری که نوشتهاید:
این مطالب برداشت خودتان است یا از منبعی ذکر شده؟ لطفا منبعتان را ذکر کنید.
دوم درباره داستانک:
یک ابهام وجود دارد(برای من). منظور از «او» همان انار است که دلش میخواسته توسط راوی خورده شود. یا شخص سومی که او هم مایل به خوردن انار بوده؟
برداشت من دومی است
نوشته بودم که این ها یادداشت های من از کلاس داستان سید محمد حسینی -نویسنده ی یکی از همین روزها ماریا و آبی تر از گناه - است .
برداشت شما درست بود و الا داستان معنایی نداشت .
خوشمان آمد خیلییی