داستان خوبیه! فقط یک نکته: «وقتی مه از بین رفت دیدم بغل دستم یه خانم نشسته بود» زمان فعل «نشسته بود» با بقیه متن هماهنگ نیست. بنویس :«وقتی مه از بین رفت دیدم بغل دستم یه خانم نشسته »
این هوای پاییزی چقدر دوز عشقولانگی داستانها را بالا برده!
به نظرم داستانک خوبی نیست. فقط توصیف یک حادثهی نه چندان غافلگیر کننده است که من هر قدر کوشیدم نتوانستم لایهی زیرین آن را پیدا کنم.
یعنی چی؟ وقتی مه برطرف شد، مرد، زنش را نشناخت؟! خوب چه نتیجهای میگیریم؟ ببخشید اینقدر عوامانه میپرسم، ولی واقعن چه نتیجهای پشت این حادثهی نسبتن ماورائی وجود دارد؟ لطفن بیزحمت مرا راهنمایی کنید.
داستان داره ازدواج رو توصیف میکنه
به بیان یکی از دوستانم که تازه ازوداج کرده و بهش گفتم چرا اینکار رو کردی ؟ در جواب گفت
مثل این میمونه که تنهای داری توی مه قدم میزنی و وقتی مه برطرف میشه میبینی دست یکی تو دستته
منظور این نیست که زنش رو نشناخته !
منظور اینه که نفهمید چی شد ٬ یهو چشم باز کرد دید متاهل شده
----------------------------------------------------------------------------- راستی نمیخواستم این نظرو تائید کنما
داستان خوبیه! فقط یک نکته:
«وقتی مه از بین رفت دیدم بغل دستم یه خانم نشسته بود»
زمان فعل «نشسته بود» با بقیه متن هماهنگ نیست. بنویس :«وقتی مه از بین رفت دیدم بغل دستم یه خانم نشسته »
این هوای پاییزی چقدر دوز عشقولانگی داستانها را بالا برده!
به نظرم داستانک خوبی نیست. فقط توصیف یک حادثهی نه چندان غافلگیر کننده است که من هر قدر کوشیدم نتوانستم لایهی زیرین آن را پیدا کنم.
یعنی چی؟ وقتی مه برطرف شد، مرد، زنش را نشناخت؟!
خوب چه نتیجهای میگیریم؟ ببخشید اینقدر عوامانه میپرسم، ولی واقعن چه نتیجهای پشت این حادثهی نسبتن ماورائی وجود دارد؟
لطفن بیزحمت مرا راهنمایی کنید.
داستان داره ازدواج رو توصیف میکنه
به بیان یکی از دوستانم که تازه ازوداج کرده و بهش گفتم چرا اینکار رو کردی ؟
در جواب گفت
مثل این میمونه که تنهای داری توی مه قدم میزنی و وقتی مه برطرف میشه میبینی دست یکی تو دستته
منظور این نیست که زنش رو نشناخته !
منظور اینه که نفهمید چی شد ٬ یهو چشم باز کرد دید متاهل شده
-----------------------------------------------------------------------------
راستی نمیخواستم این نظرو تائید کنما
اتفاقن توضیح خیلی خوبی بود.
ولی واقعن، من، از خود داستان این رو نفهمیدما. ولی توضیح به جایی بود. حالا بیشتر از داستان خوشم آمد.
خیلی لطف فرمودید که به نظر بنده عنایت فرمودید.
انشاءالله جبران میکنیم. خیلی شرمنده شدیم.
متشکرم
ببخشید که من فقط تشکر میکنم میکنم آخه وقتی خوشم میاد دیگه نظرم نمیاد.