داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

جهان سوم

 

 

قیچی باغبانی و ساقه کوچک را روی میز گذاشت و لیوان آب نیم‌خور شده را زیر شیر آب گرفت. در حالی که لیوان با آب کم فشار پر می‌شد با خودش فکر کرد که چطور هزینه‌های گلخانه را پایین بیاورد؟ ناگهان هوای داخل لوله، جریان خارج از کنترلی از آب ایجاد کرد که لیوان را از دستش سُر‌‌ داد و لیوان، داخل روشویی افتاد. چند لحظه به سطل زباله نگاه کرد. سپس قلمهء‌ کوچک گیاه را داخل لیوان لب پَر شده گذاشت.

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
داستانسرا(عمولی) شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 22:09 http://www.amoooly.blogfa.com

با سلام[گل]
[لبخند]داستان کوتاه "سرگذشت یک یوگی"منتظر نظرات ارزشمند شمااست[گل][گل]

علی اشرفی شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 22:18


یک کتاب بسیار شاهکار می‌خواندم به اسم «داستان‌های از نظر سیاسی بی‌خطر» که در آن ترجمه‌های پاستوریزه‌ای (البته به مسخره) آمده است. جددا خواندن آن را به همه توصیه می‌کنم. بگذریم.
در این کتاب به جای کلمه‌ی «انفجار» نوشته است: « پراکنش خارج از کنترل انرژی »
هیچی! آخه این عبارت «جریان غیر قابل کنترل آب» چیه؟

شیر را که باز کرد، به‌جای آب، صدای هوا از داخل لوله بیرون آمد. آب با جهش ناگهانی از لوله بیرون جهید.

البته قبول دارم، خیلی بهتر نشد. به نظرم عیب کار از ریشه داستان است.

سطرگریه دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 23:36 http://http://satregerye.blogfa.com/

باسلام
با داستانکی منتظر نظر شمایم

مهدی چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:39 http://www.mahdi.kasaeizadeh.com

سلام خدمت شما داستانک نویس عزیز
من مبهوت می دانم داستانکی را که فاقد خو گرفتن ذاتی باشد
پس در عرض مثال شما باید در عنوان خود حد اقل لغت استفهامی را به کار برده تا نظاره ی خواننده مکرر شود.
امید آن دارم که ما داستانک نویسان ایرانی هر روز و هر روز در راه سخت پیشرفت پیشرفت کنیم و داستانک های غیر ایرانی را در دیدگاه همه محو.

ببخشید؟
هر کدوم از دوستان که متوجه فرمایش این دوستمون شدن برای من هم ترجمه کنن. لطفا.

علی اشرفی پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 21:07 http://dokkan.blogsky.com


آسد میتی خاجزادگ!

(این سبک از داستانک نویسی مورد تشویق خیلی از نویسنده هاست و نکته ی آن بازی با فعل جمله هاست.)

جمله‌ی فوقانی را از وبلاگ شمای جنابعالی آورده‌ کرده‌ام.

همین توری، برای اینکه بدانیم و دانسته کنیم که دست بالای دست زیاد است.

؟
فکر می کنم این نظر رو برای یکی دیگه می خواستی بذاری.

نازلی دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:48 http://darentezarmojeze.blogsky.com/

میدونید انگار هنوز داستان تموم نشده. شاید منتظر یه چیزی هستیم.
گفتیم داستانک ولی دیگه نه این داستانکی.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد