((توضیح: این یک جوک نسبتا قدیمی است که بهنظرم مناسب آمد در حاشیه داستانک «وظیفهشناس» آن را نقل کنم.))
مامور گزینش ارتش رو به اولین جوان متقاضی استخدام:
مامور گزینش (با تحکم): دو دو تا؟
جوان (۱): چهار تا
مامور گزینش (با تحکم بیشتر): دو دو تا؟
جوان (۱): چهار تا
مامور گزینش (با تحکم و تعجب): دو دو تا؟
جوان (۱): چهار تا
مامور پایین برگه تقاضای استخدام نوشت: مردود است. به درد ارتش نمیخورد. احتمالا روشنفکر است. (!)
مامور گزینش ارتش رو به دومین جوان متقاضی استخدام:
مامور گزینش (با تحکم): دو دو تا؟
جوان (۲): پنج تا
مامور گزینش (با تحکم بیشتر): دو دو تا؟
جوان (۲): پنج تا
مامور گزینش (با تحکم و تعجب): دو دو تا؟
جوان (۲): پنج تا
مامور پایین برگه تقاضا نوشت: به درد ارتش میخوره اما بیش از اندازه احمق است (!)
مامور گزینش ارتش رو به سومین جوان متقاضی استخدام:
مامور گزینش (با تحکم): دو دو تا؟
جوان (۳): سه تا
مامور گزینش (با تحکم بیشتر): دو دو تا؟
جوان (۳): چهار تا
مامور گزینش (با تحکم و تعجب): دو دو تا؟
جوان (۳): پنج تا
مامور پایین برگه تقاضا نوشت: برای ارتش ایدهآل است: احمق ولی مایل به پیشرفت (!)
بهتر بود این نوشته را در انتهای داستانک «وظیفه شناس» اظافه میکردی. یا حداقل لینک داستانک را در اول نوشته قرار میدادی. من برایت لینک داستانک را قرار دادم. البته معمولا داستانکهای دیگران را دستکاری نمیکنم. در این وبلاگ تنها نویسنده ها مجاز به تغییر نوشته خود هستند.
خیلی ممنونم. البته من هنوز مبتدیام و از این کارها بلند نیستم.
راستی قسمتی از سایت هست که از این جور کارها
(مثل لینک گذاشتن و . . . ) آموزش بدهد؟
جالب بود
خسته نباشی....
سلامت باشی. همین؟