داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

هدیه

 

 

وقتی اومد خونه، پژمرده ترین گل رز دنیا با کوتاه ترین ساقه ای که بشه برای یه گل تصور کرد، تو دستش بود. از قیافه ام فهمید که تو ذوقم خورده. گل رو داد دستم و گفت: طفلکی لابه لای شاخه ها له شده بود. دلم سوخت. فکر کردم حتما هیچ کس یه رز پژمرده نمی خره.

 

 http://golaab.blogsky.com

 

نظرات 3 + ارسال نظر
هپلی چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:55 http://happali.blogsky.com

آفرین

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 14:55

این بهترین داستانکیه که تا حالا توی این وبلاگ نوشته شده!

میان شاخه های گل مشو پنهان که پیدایی!

ابتهاج شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 13:27 http://www.eqtisad.tk

حقا که حق داستانک نویسی را ادا کردی.

ممنون دوست عزیز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد