دست ها رو جلوی دهانش برد و « ها ه » کرد ...
امشب طولانی ترین شبی است که روی این کارتن ها می لرزد و می خوابد.
با خود فکر کرد: وسط این سرمای لعنتی یک قاچ هندوانه ی خنک هم عجیب می چسبد !
سلام . زیبا و جالب بود موفق باشی .تمام.
سلام . زیبا و جالب بود موفق باشی .
تمام.