شاگرد اول کنکور مکانیک که شده بودم …… دانشجوی ممتاز که شده بودم…… روز جشن فارغ التحصیلی بود که ……
و رئیس اداره ساکت و آرام ، با چشمانی نیمه باز و لبخندی نرم ٬ همکلاسی سابق دانشکده اش را نگاه می کرد که حالا برای گذران زندگی و تامین هزینه سنگین اعتیاد خود مسئول توزیع جراید در اداره اش بود .
سلام لینک شما ثبت شد شما هم همین لطف را بکنید.
دوست عزیز سلام
از اینکه این بلاگ رو لین کردین بسیار ممنون
ولی چون این وبلاگ ٬ یه وبلاگه گروهی است و مدیریت و کنترل پنل دست ما ( که عضو معمولی هستیم ) نیست !
برای لینک باید با مدیر این وبلاگ هماهنگ کنید