نوزاد در آغوش مادرش گریه میکرد...
پیرمرد کنار فرزندش جان می داد...
پسر و دختر با هم ازدواج کردند...
کودک دنبال بادبادک رها شده در آسمان می دود...
محشر بود!آیا میشه دیگران هم عضو نویسندگان شوند آیا؟
سلام خوب بود به منم سر بزن وب لاگم داستانیه
http://domboride.parsiblog.comسلام.این وبلاگ داستان های کوتاههبه نظرات شما سخت محتاجیم.
آخه عزیزم سرهم کردن ۴تا جمله که نشد داستانک البته خواهشا نگو ما حالیمون نیست بیشتر مطالعه کن
اولا زمان فعل ها درست نبود دومامعنی نداشت
منم با محسن موافقم. داستانت فقط گذاشتن چند تا جمله کنار هم بود. کاملا بی معنی! ناراحت نشو واقع بین باش
سلام. داستان میتواند به همین سادگی باشد. سپاس.
veri nice dear
مایلی تبادل لینک داشته باشیم؟باتشکرازداستانکهاتون www.mahsourm.blogfa.com
محشر بود!
آیا میشه دیگران هم عضو نویسندگان شوند آیا؟
سلام خوب بود به منم سر بزن وب لاگم داستانیه
http://domboride.parsiblog.com
سلام.این وبلاگ داستان های کوتاهه
به نظرات شما سخت محتاجیم.
آخه عزیزم سرهم کردن ۴تا جمله که نشد داستانک البته خواهشا نگو ما حالیمون نیست بیشتر مطالعه کن
اولا زمان فعل ها درست نبود دومامعنی نداشت
منم با محسن موافقم. داستانت فقط گذاشتن چند تا جمله کنار هم بود. کاملا بی معنی! ناراحت نشو واقع بین باش
سلام. داستان میتواند به همین سادگی باشد. سپاس.
veri nice dear

مایلی تبادل لینک داشته باشیم؟باتشکرازداستانکهاتون
www.mahsourm.blogfa.com