زندان بان در راهرو حرکت می کرد. زندانی مو بور سلول 18 برخلاف همیشه دمق بود.
· چیه ؟ پکری؟
صدایی در سلول نبود.
· با تو ام ، مگه کری؟
یکی از هم سلولی ها جواب داد : تقصیر خودش بود، اون مثل ما نبود
مو بور مرده بود...