زنگ دو نفرین همیشگی مادرش، که چاشنی کتکهای پدر بود، بعد از پانزده سال هنوز هم توی سرش بود: «ای الهی داخته بینم!» و «الهی آسمان کف پاته نینه، دختر!». مشتری بعدی وارد اتاق شد. با خود فکر کرد: «کجایی ننه که بینی مه داخ تونه دیدم و آسمانِ نه یی جا، که هزار جا کف پای منه دید.» پانوشتها: 1- در کرمانشاه، بسیاری فرزندان در خطاب به مادر از لفظ «ننه» هم استفاده می کنند. 2- لهجه ی آمده در داستانک، فارسی کرمانشاهی است، نه کردی. البته با هم شباهتهایی دارند. 3- دو نفرین آمده در داستانک، که در قدیم کاربرد فراوان داشتند و البته هنوز هم، بخصوص اولی، وقتی مادرها کفرشان در می آید، کاربرد دارند، به ترتیب یعنی: «خدا کند بمیری و من داغت را ببینم!» و «ای دختر، خدا کند آسمان کف پایت را نبیند [که به کنایه یعنی امیدوارم ازدواج نکنی]!» 4- «بینی» = ببینی؛ «مه» = من؛ «داخ تونه» = داغ تو را؛ «یی جا» = یک جا. |