داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

دستفروش

چند تا پسر جوان دورش را گرفته بودند . معلوم نبود چه می گفتند وچرا میخندیدند.

اما معلوم بود پسر دستفروش را سرکار گذاشتند.

طاقت نیاورد و گفت: چیکارش دارید بیچاره رو؟

یکی از جوان ها گفت به تو چه ، یکی دیگه گفت ولش کن و رفتند.

به پسر دستفروش گفت نگذار دست به سرت کنند.

پسر گفت بزار دست به سرم کنند اما بخرند...

نظرات 5 + ارسال نظر
راوی! جمعه 6 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 18:41 http://the-lost-piece.blogfa.com

در سرزمینی زندگی میکنیم که آدمها برخی باید از کودکی باید غرورشان را با اندکی پول معامله کنند علاوه بر کودکیشان...


یا حق

هادی چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:48

خیلی خوب بود
حال کردم

محسن یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:43

مرسی آقا مهدی این کی بد نبود

ساحل اسدی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:02 http://sahel-asadi.blogfa.com/

این یه واقعیت

ز پنج‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1393 ساعت 19:29

خیلی نوشته های این وبلاگ افسردگی می دن ی کم شادی هم خوبه ادم دوست داره خودکشی کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد