داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

دروغ

مرد جوان سعی می کرد نگرانی خود را از دختر پنهان کند. دختر ی که تازه با او آشنا شده بود دانشجوی دکتری بود.

مرد هم برای این که کم نیاورد گفته بود دانشجوی مهندسی برق است. در حالی که نبود. اصلا دانشجو نبود. دلش می خواست همه چیز را به دختر بگوید اما نمی توانست. یعنی جرات نداشت.

حالا هردو روی نیمکت نشسته بودند.دختر به پایین خیره شد و گفت :

- راستشو بخوای من ...

نظرات 3 + ارسال نظر
تبسم چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:46 http://www.tabassom-16.blogsky.com

از اول تا اینجا همرو خوندم
عاالی بودن جدی میگم
عالی
موفق باشی

امین دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:28 http://www.aminmina.parsiblog.com

این داستانام همه مثه سریالای تلویزیونمون تکراری و مسخره شدن ولی ...........

ولی امیدوار باشین
چون تو کشور ما آدم خر و تکراری دوست و مغزکوچیک زییییییییییییییییییییییییاده.

منا پنج‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1393 ساعت 19:36

با نظر آقای امین موافقم چقدر غم و غصه تریپ اشک ورداشتین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد