سلام . خوبین ؟ منو یادتونه ؟ وبلاگ ت مثل تنهایی . خیلی وقت بود بهتون سر نزده بودم. امیدوارم منو ببخشین. نوشته هاتون مثل همیشه زیبا بود بمن هم سر بزنین خوشحال میشم.
جالب بود! با خوندن این داستانک یاد رزمنده ها افتادم( هفته بسیج هم که بود....) اونجا شهوتشون( البته اگه بشه اسمشو گذاشت شهوت- به نظر من عشق بگیم بهتره!ـ) حسابی ارضا می شده!
در ضمن برای دریافت هدیه می تونید به وبلاگ من مراجعه کنید! یه داستانک هم دارم که شاید خوشتون بیاد.
سلام خیلی خیلی دلکش بود. انتخاب قشنگ کلمات که با ساختار جدید یه حس جدید رو در مخاطب به وجود میاره عالی بود. مخصوصا ساختن چیزی مثل شهوت مرگ که حداقل برای من خیلی تازگی داشت. و دوست دارم بدونم این گونه کلمات از ذهن چه کسی تراوش می کنه. منظورم اینه که شما چقدر در زمینه ی داستان کوتاه کار کردین؟و چقدر دوره دیدین؟ ممنون
زیبا بود
به وبلاگ من هم سری بزنید. من هم داستان می نویسم. خوشحال می شم.
سلام . خوبین ؟ منو یادتونه ؟ وبلاگ ت مثل تنهایی . خیلی وقت بود بهتون سر نزده بودم. امیدوارم منو ببخشین. نوشته هاتون مثل همیشه زیبا بود
بمن هم سر بزنین خوشحال میشم.
جالب بود!
با خوندن این داستانک یاد رزمنده ها افتادم( هفته بسیج هم که بود....)
اونجا شهوتشون( البته اگه بشه اسمشو گذاشت شهوت- به نظر من عشق بگیم بهتره!ـ) حسابی ارضا می شده!
در ضمن برای دریافت هدیه می تونید به وبلاگ من مراجعه کنید!
یه داستانک هم دارم که شاید خوشتون بیاد.
دقیقا
این خود ارضایی نویسنده های ما گستره ی وسیعی داره.
سلام
خیلی خیلی دلکش بود. انتخاب قشنگ کلمات که با ساختار جدید یه حس جدید رو در مخاطب به وجود میاره عالی بود. مخصوصا ساختن چیزی مثل شهوت مرگ که حداقل برای من خیلی تازگی داشت.
و دوست دارم بدونم این گونه کلمات از ذهن چه کسی تراوش می کنه. منظورم اینه که شما چقدر در زمینه ی داستان کوتاه کار کردین؟و چقدر دوره دیدین؟
ممنون
سلام داداش وبلاگ مفید وجالبی داری اگه میشه به وبلاگ منم سربزنو منو بانظراتت خوشحال کن مرسییییییییییی