داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

کلاس فلسفه

 

 

استاد :  

فیلسوفان ٬ معرفت را «باور صادق موجه» تعریف میکنند . افلاطون گفت و گوی سقراط و تئوتتوس را درباره معرفت چنین نقل میکند  

 

شاگرد : استاد ٬ اجازه هست ! میخوام برم دستشویی 

 

 

------------------------

www.dastanak.ir

نظرات 7 + ارسال نظر
مصطفی چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:54

آقا آخر خنده س این. هنوز دارم می خندم!
گرچه به مذاق اهالی فلسفه خوش نمی یاد. ولی همنشینی این دو فضا آخر خنده بود.

......

اینم حرفیه

علی چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 http://omidvar.blogsky.com

سلام هپل
می شه من فقط لینک از شما بگذارم بعد بدون منبع مطلب بدزدم؟ مطالب خوبی داری که مناسبه وبلاگ من باشند. یه سری بزنی تو نظرات بگی خوشحال می شم

دیگه چی ؟
نون اضافه ؟
پنت هاوس ؟
لامبورگینی ؟

مرتضی ملک محمدی شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 14:32 http://aboutpoem.blogfa.com

برای دستشویی رفتن هم باید از استاد اجازه بگیریم؟!

یا میشه بدون اجازه همین طوری سر و بندازیم پائین و ...... !

علی اشرفی شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 18:01 http://dokkan.blogsky.com

ایول!

راستشو بگو، خاطره نبود؟

او دانش آموزه خودت بودیا.

بعدشم اینکه بعد از مدت‌ها دست پر اومدی. خوش اومدی.

التماسدعا.

نه بابا ٬ من اصلا از فلسفه خوشم نمیاد ٬ فکر کن بخوام سر کلاسش هم بشینم

به ذهنم رسید و نوشتم مثل همه اونای دیگه

ساما دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 22:13 http://1sama.wordpress.com/

این تعریف منطقی است نه فلسفی.

حالا زیاد مهم نیست

مهدی سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 18:16 http://www.ejoosta.blogfa.com

نشون دادن خشکی فلسفه خوب بود.
اگه سعی می کردی ریزه کاری هایی از کار رو اصلاح کنی بهتر میشد.
واقع بینانه نیست که دانشجو بگه میخوام برم دستشویی.
(به نظرم) اجازه هست برم بیرون... کفایت میکرد.
اگرچه شاید مقاومت دانشجو رو به این سرسختی نشون نمی داد.

بنظرت اجازه هست برم بیرون ... چجوری میتونه منظور دستشویی رفتن رو برسونه ؟

حالا من زیاد دنبال خشکی فلسفه نبودم

دنبال پارادوکس روحیه دانشجو و کلاس بودم

دنبال نشون دادن ارزش مبحث درسی به دانشجو بودم


* درضمن ترم اولی ها همیشه اجازه میگیرند

مهدی چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:12 http://ejoosta.blogfa.com

سلام دوست من
ببخشید از اینکه توی نظر قبلی سلام نکردم!

برداشت من این بوده که می خواستی بگی دانشجو انقد از فلسفه بدش می اومده دسشوییش گرفته.

من از داستانک شما خوشم اومد. واسه همین نظر دادم.اگه خدا قبول کنه منم دوس دارم داستانک بنویسم!
درهرحال موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد