داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

ایده ­آل

فیه ما فیه می خواندیم. رسیدیم به این عنوان که «همه را دوست دار تا همیشه در گل و گلستان باشی.» یکی از بچّه­ها، باد در غبغب، پرسید: «استاد، فکر نمی­کنید این جمله کمی ایده­آل باشه؟ بخصوص تو دنیای پر از دود و آهن و استرس امروز؟» استاد به عادت معمول دست بُرد روی شقیقه­هاش، دو طرف مقنعه­اش را تنظیم کرد و همان­طور که چشمهاش را رو به دانشجو ریز کرده بود، بعد از مکثی بلند، بنا کرد به بالا و پایین تکان دادن سرش و مثل چیزی که ناگهان حقیقتی بر او متجلّی شده باشد، جواب داد: «حق با شماست. این می­تونه یه آرمان باشه واسه بشر امروز؛ شاید بهترین آرمان.»  

 

حالا دانشجو هم، چشم در چشم استاد، خیلی آهسته سر تفاهم تکان می داد.

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 22:43 http://iraneazad88.blogsky.com/

سلام عالی بود بیا به ما bbc فارسی سر بزن در ضمن اگه از مطالب خوشت آمد روی تبلیغات کلیک کن در ضمن اگه خواستی پولدار بشی خبرم کن تا یه سایت توپ که خودمم استفاده میکنم معرفی کنم از این کلیکی ها نیست.

باران پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:31 http://mb151.blospot.com

خب خبلب ها همین آرمان رو هم ندارن !!

مریم پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:37 http://daftar50.blogsky.com

گل و گلستان مجازی هم بد نیستا !!

ساناز یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:24 http://suny13.blogfa.com

استادا با اطرافیانش مشکل داشت؟

یا از دانشجو ی مغرورش بدش میومد؟که حرفشو تایید کرد؟
منظورتونو نفهمیدم!
برداشتم این بود که نسخه ی قدیمیا به دردمون نمیخوره یا شاید خواستین از آزادی اندیشه ی جوونا بگین...؟

فکر می کنم استاد فقط نوع نگاهش به این آرمان با دانشجو فرق می کند. یعنی با حرفش دارد به دانشجو می گوید خب آرمانی باشد (چون دانشجو آن را دست نیافتنی و تلویحاً بی فایده می داند)؛ مگر چیز آرمانی بد است؟ اصلاً چون نداریمش، فکر کنیم، شاید دقیقاً چیزی باشد که ما امروز محتاجش هستیم. این برداشت من است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد